قدیمی، کهنه،عتیقه،تزیینی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

گاهی که از ازدیاد زندگی خلاص میشوم گمشده ای ندا می دهد مرا که منم مهربان تو یاد می آوری مرا و من که خسته درگوشه ای نشسته ام میگویم که صدایت چه آشناست گوش مرا از دور لبخند تلخی میزند به من و من یاد می آورم که من تنها نبوده ام اینقدر تابحال می خواهم بردارم گوشیم را گیرم به دست زنگی زنم به تنها همدمم ندا می آید که منم همدم مهربان تو آغوش باز تمام زندگیت منم مادرت ای فرزند خسته من آمده ام تا ذره ای از خسته گیت کم کنم که ندارم طاقت آشفته گیت دور از شمایم و باعشقتان لبریز از محبتی که حسرتش به دلم ماند عمر کوتاه امان نداد به من تا درکنارتان بمانمو باشم باعث آرامشتان قدر هم بدانید که من خونجگر خورده ا قدیمی، کهنه،عتیقه،تزیینی...ادامه مطلب
ما را در سایت قدیمی، کهنه،عتیقه،تزیینی دنبال می کنید

برچسب : یاد,مادر, نویسنده : cprimus3 بازدید : 7 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:21